سکوت ما و این زنان دست و پا چلفتی! / ژینا مدرس گرجی
نکاتی در باب خشونت علیه زنان
۱- همهی ما در هر طبقهی اجتماعی و اقتصادی تجربههای مشابهی داشتیم از زنانی که ناگهان در حمام سر میخورند ، از چهارپایه میافتند، و حواسشان به در کابینت و کمد نیست، که نتیجهاش میشود کلی شکستگی، کبودی و خونمردگی! امان از این زنهای دست و پاچلفتی.
وقتی خیلی بچه بودم یادم میآید که روزی دختر همسایه که چند ماهی بود ازدواج کرده بود را با صورت کبود و دستی با باند بسته شده در کوچه دیدم. از مادرم پرسیدم که چه اتفاقی افتاده و گفت که حواسش جمع نبوده و در حمام سر خورده. بعدها از صحبتهای تلفنی مادرم با مادر آن زن فهمیدم که این کبودیها از دسته گلهای همسرش بوده. دختر همسایهمان به خانهی مادر و پدرش پناه آورده بود و مادرش با تذکری ساده به داماد، دخترش را دوباره خانه فرستاد؛ چون معتقد بود دعواهای زن و شوهر و حتی کتک، نمک زندگیست و در دعواهای زن و شوهر نباید دخالت کرد.
زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند! این اولین مشاهدهی من در بچگی از خشونتهای خانگی بود. بعدها یکی از نزدیکانمان که دانشجوی پزشکی بود و گهگاه از مواردی که در شیفتهای بیمارستان میدید برایمان تعریف میکرد؛ از مواردی که در بخش رادیولوژی زیاد میدید تعریف کرد. زنی که دندانهایش و دو دندهی قفسهی سینهاش شکسته بود، دور دهان و گونهی کبودی داشت. موقع شرح حال پزشک گفته بود که بدجوری در حمام سر خورده پزشک، شوهر را از اتاق بیرون میکند و وقتی از زن میخواهد حقیقت را بگوید زن زیر گریه میزند.
یکی از فامیلهای نزدیکمان که ۶ ماهه باردار بود را در یک مهمانی دیدم که دور گونه و چشم و بخشهایی از ساق دستش کبود بود و در جواب احوال پرسی مهمانها گفت که در حمام سرش گیج رفته و افتاده و همه سکوت کردند. هرچند زیر چشمی شوهرش را نگاه میکردند.
همهی ما هرچند زیرچشمی و از سر عصبانیت این مردها را معنیدار نگاه میکنیم ولی به هر حال سکوت کردهایم. خیلی از ما به صدای بلند موزیک یا صدای بلند بازیهای بچههای همسایه واکنش نشان میدهیم ولی در مقابل صدای دعواها و کتک زدنها سکوت میکنیم.
۲- اما در این بین هستند زنهایی که به پزشک قانونی مراجعه و شکایت میکنند. بخشی از آنها درخواست دیه و طلاق دارند ولی در اکثر مواقع با مداخلهی بزرگترها تحت عنوان حفظ آبروی خانوادگی به نتیجهای نمیرسند.
در مواردی هم دیده شده که زنان برای خشونتهای روحی روانی، بر طلاق پافشاری میکنند ولی خانواده و دادگاه راضی نمیشوند. در این صورت زنانی هستند که خودزنی می کنند که بتوانند طلاق یا مهریه بگیرند. در حالی که پزشکان قانونی فرق بین خودزنی و ضرب و شتم از جانب دیگری را به راحتی تشخیص میدهند. در واقع آنها خشونتهای بر خود را دو برابر میکنند تا بتوانند از خشونتها نجات پیدا کنند. از طرف دیگر بسیاری از مردهایی که کتک زدن و انواع خشونت جزء عادتهایشان است الان با توجه به قوانین دیه میدانند که کجا دیهی بیشتری را شامل میشود. مثلا صورت که به زیبایی ربط دارد دیه بیشتری را شامل میشود پس سعی میکنند اعضایی از بدن را کتک بزنند که هم دیهی کمتری دارد هم در زیر لباس پنهان میشود. این مردها به جز خشونتهای فیزیکی و جسمی همزمان خشونت روحی روانی را هم اعمال میکنند و به واسطهی فرزندان و حفظ آبرو، اکثرا زنان را به سکوت، بازگشت و ادامه وادار میکنند یا اظهار پشیمانی و جبران میکنند و ما هم همچنان سکوت میکنیم.
۳- اگر فکر میکنید که دوره و زمانهی یک سری فرهنگها مانند طلاق لفظی تمام شده، سخت در اشتباهید. من نمونههای زیادی را میشناسم از زنهایی که با یک طلاق از سه طلاقشان و با استرس در کنار فرزندانشان زندگی میکنند و حتی کارت حقوق ماهیانهشان نزد شوهرشان است تا آن یکی طلاق باقی بماند و بتوانند بچههایشان را خودشان بزرگ کنند و ما سکوت میکنیم.
۴- در دورهای که موارد کمپین یک میلیون امضا برای رفع قوانین تبعیض آمیز علیه زنان را برای زنهایی زیادی توضیح میدادم تا امضا جمع کنم با خیلی از زنان برخورد میکردم که تمکین را حق مسلم مرد میدانستند و در تعریفشان از تجاوز، تجاوز شوهر به زن معنایی نداشت. آنها رابطهی جنسی را در هر زمان و هر مکان با هر شرایط روحی و جسمی زن، حق مسلم شوهرشان میدانستند، سکوت میکردند و سکوت میکنیم.
۵- ما در مقابل همهی اشکال خشونت جسمی، جنسی و روانی سکوت میکنیم و حتی گاه شاید به بعضی از آنها در قالب شوخیهای سکسیتی بخندیم و انتشار دهیم. حداقل کاری که میتوانیم انجام بدهیم این است که سکوت نکنیم. اشکال مختلف خشونت را تعریف و روشن کنیم. این زنان و مردان را، چه زن و شوهر باشند یا در هر نسب دیگری با هم باشند، به مشاورههای روانشناسی، حقوقی و اورژانسهای اجتماعی معرفی کنیم و به کمپینهایی که برای تغییر قوانین و یا وضع کردن قوانین جدید برای مبارزه با خشونت علیه زنان فعالیت میکنند بپیوندیم تا دیگر زنان در حمام ناگهانی سر نخورند، در کابینت و کمدها اتفاقی به صورت و بدن زنها برخورد نکند، چهارپایهها اتفاقی نیافتند و ما به چیزهایی جز جوکهای جنسیتی و متلکهای مختلف بخندیم.
عکس: ژینا مدرسی گرجی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.